قالی پازیریک قدیمیترین فرش جهان است که در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ خورشیدی (۱۹۴۹–۱۹۴۷) توسط سرگی رودنکو، باستانشناس روسی در درهٔ پازیریک واقع در ابتدای رشتهکوههای آلتای در محدودهٔ کشور روسیه، در کنار اشیاء باستانی مشهوری مانند گلدان چوبی، مومیایی دوید، نقش اسب سواری به همراه آثاری دیگر در گور یخزدهٔ یکی از فرمانروایان سکایی کشف شد.[۱]
قالی پازیریک یک قالی پشمی با رنگهای زندهاست. این فرش چهارگوش تقریباً مربع بوده و ابعاد آن ۱٫۹۸ در ۱٫۸۹ متر است. نقشهایی که در آن دیده میشود شامل تصویر سوارکاران، آهوهای در حال چرا کردن و جانوران افسانهای با سر عقاب و بدن شیر است و حاشیهای گلدار دارد.[۱]
برای مورخان این زمینه قابل تصور نبود که بافتهای از حدود چهارصد سال پیش از میلاد بدست آید که تا این حد کامل و پیشرفته و از نظر فنون بافت و حتی نقشه در ردیف بافتههای امروز باشد، همچنین آنها نمیتوانستند تصور کنند که ممکن است فنی چنین پیشرفته در مراکز متمدن که مورد توقع آنها بود، یعنی بینالنهرین، یونان یا مصر پیدا نشود و از گور پادشاهی سکایی که قومی بیابانگرد را رهبری میکرد به دست آید.[۲]
محتویات
۱هویت تاریخی
۲بررسیها
۳فیلم مستند
۴نگارخانه
۵منابع
۶جستارهای وابسته
۷پیوند به بیرون
هویت تاریخی
سرگی رودنکو کاشف این قالیچه، پس از بررسی ساختار فرش و نگارههای آن متوجهٔ شباهت زیاد نقشمایههای این فرش با نقش برجستههای تخت جمشید شد؛ «تخت جمشید را به یاد میآورد.»[۱] بیشتر پژوهشگران این قالی را از دستبافتهای پارتها یا مادها میدانند. اما همچنان دربارهٔ تاریخچهٔ حقیقی این فرش نظریههای متفاوتی ارائه شدهاست.[۱]
برخی از پژوهشگران پازیریک را به مادها و پارتها نسبت میدهند و نظریههای متفاوتی در رابطه با تاریخ دقیق فرش صادر میکنند اما هنوز هم این که پازیریک متعلق به سکاییها بودهاست صحت بیشتری دارد، آنها مردمانی دامدار بودهاند و این فرش را با پشم حاصل از دامهای خود بافتهاند. دانشمندان گمان میبرند که این فرش از نظر محدوده ساخت، به احتمال قوی متعلق به ارمنستان کنونی یا بخشهای شمالی ایران است.[نیازمند منبع]
جنی هاسکو در مورد محل بافت پازیریک بسیار تردید دارد، او از سویی با توجه به اینکه نقشهای بافته شده در قالی پازیریک شبیه نقش اشیای دیگری است که از همان منطقه به دست آمده احتمال میدهد محل بافت فرش همان محل کشف آن باشد. از سوی دیگر احتمال میدهد این فرش در نقطهای غربیتر بافته شده باشد، چرا که عناصر آشوری و هخامنشی در آن مشخص است و از سویی دیگر شباهتی بین ترکیب فرش با نقشهای سنگ در تخت جمشید وجود دارد.[۲] علی حصوری با انتقاد از این نظر بیان داشته: هاسکو با توجه به فقدان مدارک، پازیریک را از یونان تا چین تقسیم کرد تا نه اروپاییان ناراضی باشن و نه چینیان، نه مغولان نه مردم آسیای مرکزی و مردم بینالنهرین و ایران.[۲]
بنیاد فورد در سال ۱۹۸۹ بر اساس یک پژوهش بیان داشت: قالی پازیریک بافت ایران هخامنشی نیست و در همان محل آلتایی بافته شدهاست.[۲]
کارن رابینسون در سال ۱۹۹۰ بیان داشت قالی پازیریک را به غلط ایرانی نامیده شده، ممکن است طرح و نقش فرشهای هخامنشی را به خوبی نشان دهد، اما محتمل است به عصر هخامنشی تعلق نداشته باشد.
دیوید استروناخ معتقد است، اگرچه تمامی نقش مایههای پازیریک ایرانی است، ولی ممکن است فرشبافان کوچرو آلتاییایی، آن فرش را از روی قالیهای مشابه ایرانی بافته باشند.
جیمز اوپی فرششناس مشهور نیز فرش پازیریک را کار عشایر بیابانگرد منطقهٔ آلتایی دانستهاست. سیروس پرهام در پاسخ به این ادعا معتقد است، سخت و دشوار است تصور در وجود آمدن دستبافته ای گره بافته و عشایری که در هزارهٔ اول پیش از میلاد مسیح بدین درجه از کمال و سنجیدگی بافت رسیده باشد. این مطلب مسلماً در مورد فرشهایی ایلیاتی مناطق نزدیک به مراکز فرشبافی شهری بهتر و آسانتر صدق میکند تا فرشهایی که گمان میرود در آن سرزمین دوردست وحشی یخزده بافته شده باشد